کد مطلب:95676 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:102

خطبه 179-در نکوهش یارانش












[صفحه 465]

در نكوهش یاران خدای را سپاس می كنم بر آنچه بر ما مقرر داشته است. حتی بر آنكه مرا به گروهی چون شما كه دعوتم را نمی پذیرید و فرمانم را بكار نمی بندید مبتلا ساخته است شما اگر مهلت هم یابید به یاوه سرایی می پردازید و اگر جنگی پیش آید به سستی تن در می دهید و از نكوهش مردانی كه پیشوای شما را در میان گرفته اند دریغی ندارید. و اگر درگیر سختی و مصیبتی گردید به قهقرا می روید. ننگ بر دشمن شما باد... دیگر در انتظار چیستید، و چشم امید بر كه دوخته اید، چرا در گرفتن حقتان كوتاهی می كنید، به هر حال مرگ یا خواری شما را در میان خواهد گرفت. اگر روزی برآید كه بین من و شما جدایی افتد چه خواهد شد كه من امروز نیز حتی با بودن شما تنهایم. آیا دین ما، دینی نیست كه ما را گرد آورد، آیا عبرتی نیست تا شما را برانگیزد چه جای شگفتی است كه معاویه ستمگران فرومایه را با جنگ با شما بخواند و آنان از او پیروی كنند من شما را كه بازمانده اهل اسلام و از مردان اسلامی هستید. به یاری دعوت می كنم و شما از من روی می گردانید و با من به مخالفت می پردازید... و فرمان مرا با خشنودی نمی پذیرید... در این حال یگانه چیزی را كه دوست دارم مرگ است... م

ن به شما قرآن آموختم و بین شما عدالت برقرار كردم. و هر چه نمی شناختید بر شما شناساندم و هر چه تلخی بود، بر شما گوارا نمودم. چه خوب بود اگر باطن خفته شما بیدار می شد... و درمی یافتید آنهایی كه معاویه را پیشوا و پسر عمر و عاص را آموزگار خود می دانند، چه نادانند.


صفحه 465.